رَوَى إِبْرَاهِیمُ الْکَرْخِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع:
فِی الْمَائِدَةِ اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً یَجِبُ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ یَعْرِفَهَا أَرْبَعٌ مِنْهَا فَرْضٌ وَ أَرْبَعٌ سُنَّةٌ وَ أَرْبَعٌ تَأْدِیبٌ فَأَمَّا الْفَرْضُ فَالْمَعْرِفَةُ وَ الرِّضَا وَ التَّسْمِیَةُ وَ الشُّکْرُ وَ أَمَّا السُّنَّةُ فَالْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ الْجُلُوسُ عَلَى الْجَانِبِ الْأَیْسَرِ وَ الْأَکْلُ بِثَلَاثِ أَصَابِعَ وَ لَعْقُ الْأَصَابِعِ وَ أَمَّا التَّأْدِیبُ فَالْأَکْلُ مِمَّا یَلِیکَ وَ تَصْغِیرُ اللُّقْمَةِ وَ تَجْوِیدُ الْمَضْغِ وَ قِلَّةُ النَّظَرِ فِی وُجُوهِ النَّاسِ.»
منلایحضرهالفقیه، ج۳، ص۳۵۹
از امام صادق، از پدرانشان، از امام حسن مجتبی (علیهمالسلام) نقل شده است:
در مورد سفره، دوازده خصلت (ویژگی) است که واجب است که هر مسلمانی آنها را بداند؛
چهارتا از آنها فرض (واجب)اند، چهارتا سنت (مستحب) اند و چهارتا هم تأدیب (آداب سفره) هستند.
اما چیزهایی که فرض (واجب) هستند؛ عبارتاند از:
- معرفت [شناخت روزیدهنده]،
- رضایت [از پروردگار]،
- بسمالله گفتن [قبل از غذا]
- و شکر [پس از غذا].
اما چیزهایی که سنت هستند؛ عبارتاند از:
- نظافتِ [دستها] قبل از غذا،
- نشستن بر روی [پای] چپ،
- خوردن با سه انگشت
- و لیسیدن [غذای باقیمانده بر] انگشتان.
و اما چیزهایی آداب هستند؛ عبارتاند از:
- خوردن از غذایی که جلوی خودت هست،
- لقمه کوچک برداشتن،
- خوب جویدن
- و کم نگاه کردن به صورت مردم (حاضران بر سر سفره).»
.عَنِ الْحَسَنِ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع الْحَاجَةَ وَ جَفَاءَ الْإِخْوَانِ فَقَالَ: بِئْسَ الْأَخُ أَخٌ یَرْعَاکَ غَنِیّاً وَ یَقْطَعُکَ فَقِیراً.» ثُمَّ أَمَرَ غُلَامَهُ فَأَخْرَجَ کِیساً فِیهِ سَبْعُمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ قَالَ: اسْتَنْفِقْ هَذِهِ فَإِذَا نَفِدَتْ فَأَعْلِمْنِی.»
الإرشادفیمعرفةحججاللهعلىالعباد، ج۲، ص۱۶۶
از حسن بن کثیر نقل شده است:
به امام باقر (علیهالسلام) از نیازها (مشکلات مالیام) و رویگردانیِ برادران (دوستان) شکایت کردم.
حضرت فرمودند:
چه بد است برادری (دوستی) که هنگام غناء (بینیازی) تو را تحویل بگیرد و هنگام فقر با تو قطع رابطه کند.»
سپس به غلامشان دستور دادند کیسهای که در آن هفتصد درهم بود بیاورد و فرمودند:
این را خرج کن و هروقت تمام شد، مرا مطلع کن.»
.عَنِ الْهَیْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:
مَنْ خَافَ اللَّهَ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَیْءٍ
وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ.»
الکافی، ج۲، ص۶۸
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
هرکه از خدا بترسد، خداوند همهچیز را از او میترساند
و هرکه از خدا نترسد، خداوند او را از همهچیز میترساند.»
.عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ ع فَقُلْتُ: الْمَلَائِکَةُ أَفْضَلُ أَمْ بَنُو آدَمَ؟ فَقَالَ: قَالَ: أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی الْمَلَائِکَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَکَّبَ فِی الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَکَّبَ فِی بَنِی آدَمَ کِلَیْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ.»»
عللالشرائع، ج۱، ص۴
از عبداللهبنسنان نقل شده است:
از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدم: فرشتگان برتر هستند یا فرزندان آدم؟
حضرت فرمودند:
امیر مؤمنان؛ علیبنابیطالب فرمودند:
بهراستی که خداوند (عزّوجلّ) در فرشتگان؛ عقل را بدون شهوت قرار داده،
در حیوانات؛ شهوت را بدون عقل قرار داده
و در فرزندان آدم؛ هر دو را ترکیب نموده است.
پس هرکس عقلش بر شهوتش غالب شود، او از فرشتگان بهتر است
و هرکس شهوتش بر عقلش غالب شود، او از حیوانات بدتر است.»»
.عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: کُنَّا مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع بِالْحِیرَةِ حِینَ قَدِمَ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ فَخَتَنَ بَعْضُ الْقُوَّادِ ابْناً لَهُ وَ صَنَعَ طَعَاماً وَ دَعَا النَّاسَ وَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِیمَنْ دُعِیَ فَبَیْنَا هُوَ عَلَى الْمَائِدَةِ یَأْکُلُ وَ مَعَهُ عِدَّةٌ عَلَى الْمَائِدَةِ فَاسْتَسْقَى رَجُلٌ مِنْهُمْ مَاءً فَأُتِیَ بِقَدَحٍ فِیهِ شَرَابٌ لَهُمْ فَلَمَّا أَنْ صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدِ الرَّجُلِ قَامَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَائِدَةِ فَسُئِلَ عَنْ قِیَامِهِ فَقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلَى مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ.»»
الکافی، ج۶، ص۲۶۸
از هارون بن جَهم نقل شده است:
ما همراه امام صادق (علیهالسلام) بودیم که ایشان در شهر حیره[۱] بر ابوجعفر منصور (دوانیقی) وارد شدند.
(همانموقع) یکی از فرماندهان لشگرِ (بنیعباس) پسرش را ختنه کرده بود و (به این مناسبت) غذایی تهیه کرده بود و مردم را به آن دعوت نموده بود. امام صادق نیز جزء دعوتشدگان بود.
هنگامی که امام با عدهای دیگر بر سر سفره نشسته بودند و غذا میخوردند، مردی مقداری آب از آنان (پذیراییکنندگان) خواست. برایش قَدَحی[۲] آوردند که در آن شراب بود.
تا آن قدح را در دست آن مرد گذاشتند، امام صادق (علیهالسلام) از سفره برخواستند. از ایشان درباره علت بلندشدنشان سؤال شد.
امام فرمودند:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودهاند:
ملعون است[۳] کسی که بر سفرهای بنشیند که در آن شراب باشد.»»
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــ
[۱] حیره: شهری است نزدیک کوفه که امام صادق (علیهالسلام) در دو سال ابتدایی حکومت بنیعباس، آنجا ساکن شده بودند.
[۲] قدح: ظرف آبی که تا نیمه پر باشد. (عرب به ظرف آبی که پر باشد، کأس» میگوید.)
[۳] یعنی: از رحمت خدا بسیار دور است.
.عَنْ أَنَسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
بَکَى شُعَیْبٌ ع مِنْ حُبِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَکَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَکَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ فَلَمَّا کَانَتِ الرَّابِعَةُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ: یَا شُعَیْبُ إِلَى مَتَى یَکُونُ هَذَا أَبَداً مِنْکَ إِنْ یَکُنْ هَذَا خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَجَرْتُکَ وَ إِنْ یَکُنْ شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ فَقَدْ أَبَحْتُکَ.» قَالَ: إِلَهِی وَ سَیِّدِی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی مَا بَکَیْتُ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِکَ وَ لَکِنْ عَقَدَ حُبُّکَ عَلَى قَلْبِی فَلَسْتُ أَصْبِرُ أَوْ أَرَاکَ.» فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَیْهِ: أَمَّا إِذَا کَانَ هَذَا هَکَذَا فَمِنْ أَجْلِ هَذَا سَأُخْدِمُکَ کَلِیمِی مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ.»»
عللالشرائع، ج۱، ص۵۷
از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است:
حضرت شعیب (علیهالسلام) آنقدر از محبتِ خداوند (عزّوجلّ) گریه کرد، که نابینا شد. خداوند بیناییاش را به او بازگرداند.
سپس او آنقدر گریه کرد تا (دوباره) نابینا شد. خداوند (باز هم) بیناییاش را به او بازگرداند.
سپس آنقدر گریه کرد تا (مجدداً) نابینا شد. خداوند (اینبار هم) بیناییاش را به او بازگرداند.
وقتی بارِ چهارم شد، خداوند به او وحی فرمود:
ای شعیب! تا کِی میخواهی ادامه دهی؟ اگر از ترس آتش (جهنم) است، تو را از آن رها ساختهام و اگر از شوق بهشتت است، آن را برایت مباح نمودهام.»
شعیب عرض کرد:
خدای من! مولای من! تو خود میدانی که گریهی من، نه از ترس جهنمِ توست و نه از شوق بهشتت. بهخاطر این است که محبتِ تو به دلم گره خورده و نمیتوانم صبر کنم، مگراینکه تو را ببینم.»
پس خداوند (جلّجلالُه) به او وحی فرمود:
اگر گریهات بهخاطر این است، من کلیم (همسخنِ) خودم؛ موسیبنعمران را به خدمت تو درمیآورم.»»
.عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
أَلَا وَ إِنَّ رُوحَ الْقُدُسِ [قَدْ] نَفَثَ فِی رُوعِی وَ أَخْبَرَنِی أَنْ لَا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَکْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ وَ لَا یَحْمِلَنَّکُمُ اسْتِبْطَاءُ شَیْءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ اسْمُهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ.»
الکافی، ج۵، ص۸۳۱
از امام باقر از رسول خدا (صلواتاللهعلیهما) نقل شده است:
آگاه باشید که روحالقُدُس بر دل من انداخت و به من خبر داد که:
هیچکس نمیمیرد، مگراینکه روزیاش را کاملاً دریافت میکند.
پس تقوای الهی پیشه کنید و طلبِ (روزی) را - با نیکویی – خلاصه (مختصر) کنید.
مبادا دیر رسیدن بخشی از روزیتان، شما را وادارد که با معصیت خداوند بهدنبال آن بروید؛
زیرا چیزی که نزد خداوند (جلّ اسمه) است، جز با طاعتِ او بهدست نمیآید.»
.عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی لَمْ أَدَعْ شَیْئاً یُقَرِّبُکُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ نَبَّأْتُکُمْ بِهِ.»
الکافی، ج۵، ص۸۳
از امام باقر از رسول خدا (صلواتاللهعلیهما) نقل شده است:
ای مردم! بهراستی که من، هرآنچه شما را به بهشت نزدیک کند و از آتش دور گرداند، ترک نکردهام، مگرآنکه شما را از آن آگاه نمودهام.»
رونوشتــــــــــــــــــــــــــ
به: کسانی که دنبال اشخاص دیگر و راههای دیگر هستند!
.عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى النَّصْرَ عَلَى الْحُسَیْنِ ع حَتَّى کَانَ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ خُیِّرَ النَّصْرَ أَوْ لِقَاءَ اللَّهِ فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللَّهِ تَعَالَى.»
الکافی، ج۱، ص۲۶۰
از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است:
خداوند نصرت و پیروزی (بر دشمن) را بر امام حسین (علیهالسلام) فرو فرستاد تا اینکه میان آسمان و زمین رسید (متوقف شد.)
آنگاه به ایشان اختیار داد که از میان "نصرت" یا "دیدار خداوند" (یکی را) انتخاب کند.
پس ایشان دیدار خداوند را برگزید.»
.عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ: یَا ابْنَ شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ؟» قُلْتُ: لَا. فَقَالَ: إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ» فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِزَکَرِیَّا.» ثُمَّ قَالَ: یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِیِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ أَبَداً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ یَقُومَ الْقَائِمُ ع فَیَکُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْنِ ع یَا ابْنَ شَبِیبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ ص أَمْطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ ص فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَقُلْ مَتَى ذَکَرْتَهُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»
عیونأخبارالرضا، ج۱، ص۲۹۹
از ریّان بن شَبیب نقل شده است:
در اولین روز محرم نزد امام رضا (علیهالسلام) رفتم.
حضرت فرمودند:
ای پسر شبیب! روزهای؟»
عرض کردم:
خیر.
فرمودند:
امروز روزی است که زکریّا پروردگارش (عزّوجلّ) را خواند و عرض کرد: رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ»؛ پروردگارا! به من نسلی پاک عطا فرما. تو شنونده دعاها هستی.» (آلعمران:۳۸)
آنگاه خداوند دعایش را مستجاب فرمود و به فرشتگان دستور داد تا هنگامی که زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، به او بگویند: خداوند تو را به (فرزندی به نامِ) یحیی بشارت میدهد.
پس هرکس این روز (اول محرم) را روزه بگیرد، سپس خداوند را بخواند، خداوند دعایش را مستجاب میفرماید، همانطور که دعای زکریا را مستجاب فرمود.»
امام رضا (علیهالسلام) سپس فرمود:
ای پسر شبیب! بهراستیکه محرم، ماهی است که اهل جاهلیت ظلم و جنگ را در آن ممنوع کرده بودند. اما این امت حرمت این ماه را و حرمت پیامبرشان را نشناختند؛ در همین ماه، خاندان او را کشتند، ناموسش را به اسارت بردند و اموالش را غارت کردند. خداوند این کارشان را هرگز نیامرزد.
ای پسر شبیب! هرگاه از چیزی گریان شدی، برای امام حسین (علیهالسلام) گریه کن؛ چراکه او ذبح شد، همانطور که یک گوسفند ذبح میشود و همراه او هجده مرد از خانوادهاش را نیز به قتل رساندند؛ کسانی که بر روی زمین نظیری نداشتند.
آسمانهای هفتگانه و زمینها برای کشته شدن او گریستند و چهارهزار فرشته برای یاریِ او به زمین فرود آمدند، اما به آنها اجازه داده نشد. پس آنها ژولیده و غبارآلود، نزد مزار امام حسین (علیهالسلام) هستند، تا زمانی که حضرت قائم (عجلاللهفرجه) قیام نماید، که در آن زمان از یاوران او خواهند بود و شعارشان یا لثارات الحسین» خواهد بود.
ای پسر شبیب! پدر از جدش و او نیز از جدش، برای من نقل کرده است که زمانی که جدّم امام حسین (علیهالسلام) کشته شد، آسمان، خون و خاک سرخ بارید.
ای پسر شبیب! اگر بر امام حسین (علیهالسلام) گریه کنی و اشکهایت بر گونههایت جاری شود، خداوند همه گناهانت را میآمرزد؛ کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد.
ای پسر شبیب! اگر دوست داری که خداوند را در حالی ملاقات کنی که گناهی به گردنت نیست، پس امام حسین (علیهالسلام) را زیارت کن.
ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در بهترین اتاقهایی که در بهشت بنا شدهاند، همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) باشی، پس قاتلان امام حسین (علیهالسلام) را لعنت کن.
ای پسر شبیب! اگر دوست داری که ثوابی مثل ثوابِ کسی که همراه امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسیده است داشته باشی، پس هرگاه که یادت افتاد، بگو: یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»؛ ای کاش من هم همراه آنان بودم تا به پیروزی عظیم دست یابم.»
ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در درجات والای بهشت، همراه ما (اهلبیت) باشی، برای غمِ ما غمگین باش و برای شادیِ ما شادمان باش و باید ولایت (پشتیبانی و تبعیت از) ما را داشته باشی.
چراکه اگر کسی سنگی را هم دوست داشته باشد، خداوند (عزّوجلّ) او را در روز قیامت با آن سنگ محشور مینماید.»
درباره این سایت